مناظره ی تاکسی و اتوبوس!
به تاکسی گفت روزی یک اتوبوس
چرا هی میکنی خود را چنین لوس!!؟؟؟
نمایی از چه مردم را تو آزار؟
چه باشی در خیابان یا که بازار!
تو باید در تمام شهر تهران
مسافر ها بری در هر خیابان!
اگر چه بوده و هستی تو خالی
چرا پس میدهی ویراژ عالی؟؟!!
شوی از پیش پای مردمان دور
تو با این کار خود آنان کنی بور
به تندوی میروی از پیش آنان
بدون اعتنا گردی گریزان
به غیر از مستقیم راهی نپویی
نگردد چرخ تو دیگر به سویی
مسافر را کنی هر جا پیاده
به صد فیس و به صد عور و افاده!!
خدا را خوش نیاید این چنین کار!!
ز آزار و اذیت دست بردار!
که تاکسی ناگهان گفتا تو خاموش!
چرا کردی عیب خود فراموش؟!
معطل میکنی در صف هزاران
ز مرد و زن کنار هر خیابان
علف آید برون از زیر پا ها!
بمانند منتظر از بس در آنجا
هوا شهر تهران کرده پر دود
به غیر از این نداری بهره و سود!
تو هستی مال عهد دقیانوس
قراضه گشته نی یکسر اتوبوس!
درون خود مسافر می چپانی!
گروهی هم پی خود می کشانی!
تلنگ میروی در آن وقت رفتن
نشد این رسم و راه کار کردن!
اتوبوس تا مه دید اوضاع خراب است
به پایان بردنش عین سواب است!
به پاسخ این چنین گفتا که داری
سخن کوته کنیم اساعه باری
که«مترو»میرسد بهر درمان
شویم راحت من و تو در خیابان
مسافر تا شنید این لطیفه ها را
به زیر لب بگفت این حرف ها را:
اگر تاکسی و اتوبوس زبان داشتند
چه ها میکردند و وقت را میکشتند!
ادامه دارد...
ای دوست!
ای دوست بر جنازه ی ماهی چو بگذری
شادی مکن که پول نداری نمیخری!
ماهی ز حوض خانه توانی گرفت و خورد؟
البتّه خیر،پس تو که از گربه کمتری!
بیهوده حرص و جوش مزن بهر آب و نان
جانم مگر تو زود پزی یا سماوری؟!
زاری مکن ز گردش گردون دون نواز
کاری مکن که اشک بزرگان در آوری!
یک عده مفتخور بکمینت نشسته اند
در فکر این مباش که بی یار و یاوری!
از کسب خود مثال که بنده شنیده ام
سودای فقر میکنی و سود می بری!
قرقر مکن که وضع تو بهتر نمی شود
شلوار اگر بسر کنی و جامه بر دری!
توصیف ورژن های اندروید!
اندروید «4»بخری که خوب است!
اندروید«3.2»خیلی مرغوب است!
اندروید«2.3»بر عکس آن است
این اندروید«4»خیلی گران است!
اندروید«1.2»مال عهد بوغ است
کی گفته که آن خیلی مرغوب است؟!
<<<ترو خدا کپی نکنید>>>